بايد بدانيم اگر با فرزندانمان به اندازه فهمشان صحبت نکرديم به جاي آنکه اصلاح کنيم تباهي به بار خواهيم آورد و زمينه گريزان شدن آنها را فراهم خواهيم کرد؛ چراکه زماني که انسان چيزي را نفهمد به ستيزه با آن بر خواهد خواست، گو اينکه اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرموده اند “النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا”[۴] ترجمه: مردم دشمن چيزهايي هستند که نميدانند.
به خطبه غدير که نگاه ميکنيم بعد از دستور به پذيرش ولايت اميرالمؤمنين(عليه السلام) شايد حساسترين فرمان رسول خدا(صلي الله عليه) دستور مهمي بود که از طرف ايشان صادر شد و همهگان را تا قيامت به تکليفي عظيم امر نمود تا چشمه سار ولايت براي هميشه تاريخ جوشنده و ساري باشد .
در آخرين جملات خود در روز غدير پيامبر رحمت(صلي الله عليه) پس از آنکه جريان ولايت اميرالمؤمنين را توضيح دادند چنين امر فرمودند: ” فَلْيُبَلِّغِ الْحَاضِرُ الْغَائِبَ وَ الْوَالِدُ الْوَلَدَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة.”[۱] ترجمه: پس بايسته است اين سخن را حاضران به غايبان و پدران به فرزندان تا برپايي رستاخيز برسانند.
اين دستور رسول خدا(صلي الله عليه) نشان از اهميتي دارد که بر اهل فن پوشيده نيست و آن اين است که هر انساني در زندگي ولايت کسي را ميپذيرد و لاجرم آنکه تحت ولايت ائمه هدايت(عليهم السلام) در نيايد قدم در مسير رهبران گمراهي خواهد گذاشت.
نکته جالب تر آنکه رسول خدا(صلي الله عليه) پس از آنکه به حاضران دستور ميدهد تا به غايبان اطلاع دهند مسئوليت را تا روز قيامت متوجه پدران نموده و ميفرمايند بر هر پدري لازم است که مسئله غدير را، که نماد جريان ولايت است براي فرزندان خود نقل کنند.
نکته قابل توجه اين است که اين حرکت بايد از دوران کودکي شروع شود، و اگر مسئله ولايت و يا هر مسئلهي ديگر رها شد تا فرزندان به سن جواني رسيدند، در آن زمان کار به غايت مشکل خواهد شد.
امروزه متاسفانه به دلايل مختلفي من جمله کوتاهي خانواده ها در آموزشِ مهمترين فريضه ديني يعني ولايت، باعث شده است تا اين مسئله در اذهان فرزندان اين مرز و بوم کمرنگ شود؛ چيزي که نبي مکرم اسلام(صلي الله عليه) ۱۴۰۰ سال قبل، پيشبيني فرموده بودند :
“رُوِىَ عَنِ النَّبىّ (صلى الله عليه وآله) : اِنَّهُ نَظَرَ اِلى بَعْضِ الاَطْفالِ فَقالَ: وَيلٌ لاَِولادِ آخِرِ الزَّمانِ من آبائِهِمْ! فَقيلَ يا رَسُولَ اللّهِ مِنْ آبائِهِمُ المُشرکين؟ فَقالَ لا، مِنْ آبائِهمُ المُؤمِنينَ لايُعلّمَوُنَهُم شَيئاً مِن الفرائضِ وَ اِذا تَعَلَّمُوا اَوْلادُهُمْ مَنَعُوهُمْ وَ رَضَوُا عَنْهُمْ بِعَرض يَسير مِنَ الدُّنيا فَاَنَا منْهُمْ بَرىءٌ وَ هُمْ مِنّى بُرَاءُ.[۲]“
ترجمه: حضرت رسول اکرم (صلي الله عليه)روزى به بعضى از کودکان نظر افکند و فرمود:واى بر فرزندان آخرالزّمان از پدران ايشان! عرض شد: يا رسول اللّه (صلي الله عليه)از پدران مشرکشان؟ فرمودند:نه! از پدر مسلمانشان؛ ايشان که به فرزندان خود چيزى از واجبات دينى نمىآموزند و اگر فرزندان از فرايض چيزى فراگيرند بازشان دارند؛ و به چيز کمى از متاع دنيا از فرزندان خود خشنود شوند. من از اين مردم بيزارم و آنان هم از من بيزارند.
اما يک سوال هميشگي که خيلي وقتها هم بيجواب ميماند اين است که “چه بکنيم؟”اين سوال در مقابل تمام مسائل تربيتي قرار ميگيرد و جوابهاي آن در بسياري از موارد يا جنبه عملي ندارد و يا براي مخاطب قانع کننده نيست.
در اين وجيزه اصولي را به صورت مختصر بيان ميکنيم که تمسک به آنها باعث آگاهي گام به گام و تشديد روحيه ولائي فرزندانمان ميشود .
- چون که با کودک سرو کارت فتاد …
زبان و بيان اوّلين رسانه ايست که انسان با آن ارتباط برقرار ميکند. اين رسانه اگر مطابق فهم مخاطب نباشد کار آمد نخواهد بود . والدين اگر بخواهند فرزندانشان نسبت به مسئله ولايت ارتباط برقرار کنند، بايد به اندازه فهم فرزندان و با زبان خودشان با آنها صحبت کنند. اين نکته از اصول تربيتي اهل بيت(عليهم السلام) بوده است. رسول خدا(صلي الله عليه و آله) در اين زمينه فرمودند: ”نَحنُ مَعاشِرُ الأنبياءِ نُکلِّمُ النّاسَ على قَدرِ عُقُولهم”[۳] ما از طائفه پيامبران هستيم با مردم به اندازه فهمشان صحبت ميکنيم.
بايد بدانيم اگر با فرزندانمان به اندازه فهمشان صحبت نکرديم به جاي آنکه اصلاح کنيم تباهي به بار خواهيم آورد و زمينه گريزان شدن آنها را فراهم خواهيم کرد؛ چراکه زماني که انسان چيزي را نفهمد به ستيزه با آن بر خواهد خواست، گو اينکه اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرموده اند “النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا”[۴] ترجمه: مردم دشمن چيزهايي هستند که نميدانند. رسول خدا(صلي الله عليه و آله) در مورد خطر سخن گفتن ما وراء فهم افراد چنين ميفرمايند: مَا أَنْتَ مُحَدِّثٌ قَوْمًا حَدِيثًا لَمْ تَبْلُغْهُ عُقُولُهُمْ إلَّا کَانَ عَلَى بَعْضِهِمْ فِتْنَةً ” ترجمه: شما براي گروهي ما وراي فهمشان صحبت نميکنيد الا اينکه جمعي از آنها را در فتنه اي گرفتار ميکنيد.
- استفاده از ابزار مناسب
دومين نياز براي ايجاد پيوند عميق بين فرزندان و جريان ولايت اهل بيت(عليهم السلام)، استفاده از ابزار مناسب است؛ ابزاري که مطابق روحيه کودکان و نوجوانان باشد و درک مسائل را براي آنان تسهيل کند. در اين راه از ابزار گوناگوني ميشود استفاده نمود که به برخي از آنها اشاره ميکنيم .
الف. داستان
خداوند(جلوعلي) از اين ابزار در موارد بسيار زيادي استفاده نموده است. قرآن را که ورق بزنيم داستانهاي زيادي از اقوام مختلف و شخصيتهاي متفاوت ميبينيم؛ داستانهايي مثل داستان حضرت يوسف، حضرت موسي، حضرت نوح، قوم لوط و… که يقينا با اهداف تربيتي در قرآن گنجانده شده است.
داستان علاوه بر اينکه ماجرايي را نقل ميکند و اطلاعات لازم را در مورد آن ماجرا به مخاطب ميدهد، با استفاده از عنصر خيال باعث ميشود قوه تصويرگري فرد فعال شده و ارتباط بهتري با موضوع برقرار کند.
اما داستان مورد استفاده براي کودکان بايد علاوه بر زبان کودکانه اي که بيان کرديم، براي کودکان، از لحاظ محتوايي، قابل فهم باشد. درک بسياري از کرامات اهلبيت(عليهم السلام) نيازمند مقدماتي علمي،کلامي و فلسفيست، که فقدان آنها باعث ميشود فرد يا در مقام انکار برآيد و يا درکي ناصواب از ساحت اهلبيت(عليهم السلام) پيدا کند. مثلا بيان داستانهايي که در حد توان درک فرزندان نيست از اهل بيت(عليهم السلام) يک شخصيت تخيلي ميسازد که دستيابي به پاره از مقامات آن بزرگواران نيز محال مينماياند. اين شيوه نه تنها مقرب نيست، که افراد را در مسير بعد و دوري از اهل بيت(عليهم السلام) قرار خواهد داد و ديواري بين فرد و اهل بيت(عليهم السلام) ميکشد، به نام ديوار “ما که امام نميشويم” براي دوري از اين آسيبها بايد مطالبي را در خور فهم فرزندان در قالب داستان بيان کنيم .
ب. شعر
شعر به خاطر آهنگ موزوني که دارد غالبا بيشتر در اذهان ميماند و به خاطر قابليتي که در حمل بار معنايي دارد مطالب زيادي را ميتواند به فرزندان منتقل کند. استفاده از قالبهاي شعر کودکانه ميتواند در تشديد حب فرزندان مان به اهل بيت(عليهم السلام) و بالا بردن اطلاعات آنها در وادي ولايت کمک کند. در گذشته اشعار زيبايي رايج بود که مادران براي فرزندان خود ميخواندند به عنوان مثال از قديمي ترين اشعار کودکانه ميتوان به شعر مشهور زير اشاره نمود .
اي يار با شهامت/ بگو تو از امامت امامت خوش نوا / دوازده پيشوا
اول آنها علي/ آمده بعد از نبي دوم امام حسن/ سوم امام حسين
چهارم امام سجاد/ پنجم امام باقر ششم جعفر صادق/ هفتم موسي کاظم
هشتم امام رضا/ رضا به حکم قضي نهم محمد تقي/ دهم علي نقي
يازدهم عسکري/ زعيب و نقصان بري دوازدهم مهدي است/ زنده ولي غايب است
ظهور کند زماني/ روشن کند جهاني
ج. بازي
کوکان به خاطر مقتضاي دوران کودکي به بازي علاقه دارند. از دستورات اسلام اين است که کودکان را تا هفت سالگي رها نمائيد تا مشغول بازي باشند. امام صادق(ع) فرمود:”دَعْ إِبْنَک يلْعَبُ سَبْعَ سَنينَ[۵]” اما اين رها کردن به معناي عدم آموزش نيست بلکه بازي ،خود ظرفيتيست که ميتوان در قالب آن بسياري از نکات را به فرزندان آموزش داد. بازيهاي کودکانهاي که در آن نکاتي در مورد ولايت گنجانده شده باشد ميتواندزمينه گرايش روحي فرزندان را به خاندان وحي بيشتر نمايد . امروزه در دنيا براي جهت دهي به نسلها از بازي استفاده ميکنند به عنوان مثال زماني که ميخواهند نسلي به عرياني روي بياورند عروسکي ميسازند به اسم “باربي” که با پوشش نامناسب خود اين نوع زندگي را به فرزندان يک نسل آموزش ميدهد اين ظرفيت بالا متاسفانه در مجامع ديني مورد غفلت قرار گرفته و از آنجا که فرموده اند “هدايت منتشر نميشود الا از همان مسيري که ظلالت منتشر ميشود” بايسته است که در اين مسير از اين ابزار کارآمد استفاده نمائيم .
طلبه فاضلي را ميشناختم که در منزل خود تلوزيون نداشت، از او سوال کردم که نداشتن تلوزيون براي فرزندان مشکلي ايجاد نکرده است گفت نه من و همسرم روزي يک ساعت و نيم با فرزندانمان تئاتر بازي ميکنيم و هر بار يک داستان از داستانهاي اهل بيت(عليهم السلام) را به صورت بازي با کودکان برايشان توضيح ميدهيم اين کار علاوه بر ايجاد علاقه بين من و فرزندانم باعث شده است که آنها به جاي علاقه به شخصيتهاي کارتوني و تلوزيوني به ساحت قدس اهل بيت(عليهم السلام) علاقه مند شوند .
- حضور در فضاي مذهبي

فرزندان ما در هر فضايي رشد کنند نسبت به آن فضا و مناسبات آن علاقه مند خواهند شد حال اگر بخواهيم فرزندانمان به فضاي ولايت اهل بيت(عليهم السلام) علاقه مند شوند بايد آنها را در فضاي اهلبيت(عليهمالسلام)قرار دهيم . رفتن به اماکن زيارتي ، حضور در هيئتهاي مذهبي واز اين قبيل مکانها باعث پيوند بين فرزندان ما و اهل بيت(عليهم السلام) خواهد شد . البته اين حضور نيز بايد مطابق مقتضاي روحي فرزندانمان باشد تا ايجاد نفرت نکند براي اين کار توجه به نکات زير ضروريست .
الف. پرهيز از ايجاد تقابل
فرزندان به خاطر روحيه ظريف و کودکانهاي که دارند، نسبت به بعضي از مسائل، مثل بازي، کشش بيشتري دارند و هرچيزي که در مقابله با اين قرار بگيرد برايشان نفرت آور است.
فرض کنيد فرزند ما در حال حاضر ميخواهد استراحت کند و يا مشغول بازي با همسالان است، به يک باره ما تصميم ميگيريم به يک امام زاده برويم؛ اگر براي رسيدن به تمايلات مذهبي خود با قدرت والديني، فرزندان را مجبور کنيم که از چيزي که اکنون به آن تمايل دارند دست بکشند يقينا در ذهن آنها اين تصوير شکل خواهد گرفت که “نمادهاي ولايي با خواستهاي آنها در تضاد است” اين آغاز يک جدايي است و تبعات آن حتي در طول زندگي فرد وجود خواهد داشت. مشهور است که رسول خدا(صلي الله عليه و آله) روزي در هنگام نماز سجده اي از سجده هاي نماز را به صورت نامتعارفي طولاني نمودند، با آنکه ايشان در حال نماز رعايت ضعيفترين نمازگزاران را مينمودند و نماز را خيلي طولاني نميکردند؛ بعد از نماز اصحاب از حضرت علت طولاني شدن سجده را سوال نمودند، حضرت فرمودند در آن سجده حسنين(عليهم السلام) بر پشت من سوار شده و مشغول بازي بودند و من نخواستم خاطر آنها را مکدر کنم؛ اين نشان ميدهد که حضرت نميخواستند بازي کودکان را در تقابل با نماز قرار دهند، و اين مختص به رسول خدا(صلي الله عليه و آله) و حسنين(عليهم السلام) نبوده و نيست،بلکه آموزشيست براي کساني که قصد تربيت فرزندان را دارند تا آنها نيز هيچگاه مفاهيم ديني را در تضاد با تمايلات کودکانه قرار ندهند .
ب. تشويق و ترغيب
ايجاد شوق براي حضور در اماکن مذهبي يک نياز ديگر براي استفاده صحيح از اين ظرفيت است. فرزندان به خاطر عدم درک کامل از فضاهاي معنوي و مذهبي و قداست آنها، هميشه نياز به يک موتور محرک دارند تا اين گونه فضاها براي آنها کشش داشته باشد. به عنوان مثال اگر قرار است فرزندمان را به يک زيارتگاه ببريم در راه رفت يا بازگشت با خريد چيزي مثل بستني که فرزندان به آن کشش دارند آنان را ترغيب کنيم تا با ما همراه گردند .
مرحوم آيت الله مجتهدي(رحمه الله) ميفرمودند “در گذشته زماني که مسجدي ساخته ميشد در حياط آن چند درخت توت هم کاشته ميشد بچه ها در بهار به نيت خوردن توت به مسجد ميآمدند ولي بعد از مدتي حضور براي آنها در اين فضا از خوردن توتها هم شيرينتر ميشد، ميآمدند دلبسته مسجد ميشدند و ميماندند” اين يعني ايجاد رغبت و تشويق .
ج. عدم آزار
يکي ديگر از نکات مهم اين استکه فرزندانمان را براي حضور در مکانهاي مذهبي آزار ندهيم. مثلا زماني مناسب را براي زيارت انتخاب کنيم که گرما فرزندان را اذيت نکند و يا در هنگام زيارت آنها را مورد فشار قرار ندهيم. در حرم حضرت علي بن موسي الرضا(عليه السلام) پدري را ديدم که صورت فرزندش را به درب حرم فشار ميداد و در حالي که صورت بچه آزرده شده بود و گريه ميکرد، به او ميگفت درب حرم را ببوس! اين فشارها و آزارها فرزندان ما را آزرده خاطر ميکند و رغبت آنها را براي زيارت و حضور در اماکن مذهبي کاهش ميدهد .
- مراقبت در مقابل آلودگيها
در دنياي امروز که عصر ارتباطات و در واقع جنگ رسانههاست يکي از مهمترين کارهايي که خانواده ها براي ولايي شدن و ولايي ماندن فرزندانشان بايد انجام دهند، جلوگيري از قرار گرفتن فرزندان در فضاهاي آلوده به شبهات است.
امروزه صدها سايت و شبکه ماهواره اي به صورت مستقيم عليه معارف شيعه فعاليت ميکنند. اين شبکه ها که رسالت اصلي خود را در نابودي مکتب اهل بيت(عليهم السلام) ميدانند، با القاي شبهات بي شمار سعي در غير عقلاني جلوه دادن تشيع دارند . از طرفي در بسياري از خانه ها اينترنت و ماهواره وجود دارد؛ ما بايد بدانيم زماني که ما در حال تماشاي برخي از اين شبکه هاي به ظاهر مذهبي هستيم، فرزندان ما نيز اين شبهات را ميشنوند و اگر ما قدرت تحليل داشته باشيم يقينا کودکان ما قدرت تحليل ندارند و شبهات به عنوان سوال بدون پاسخ گوشه ذهن آنها باقي خواهد ماند و روزي باعث انکار آنها نسبت به بسياري از مسائل ميگردد . براي جلو گيري از اين رخداد غيرمبارک بايد خانه را از اين گونه وسائل پاک کنيم و يا لا اقل آنها را در فضاي کودکان مورد استفاده قرار ندهيم. حتي در زماني که ما مشغول گفتگو با دوستان خود هستيم و شبهاتي را مورد نقد و نظر قرار ميدهيم بايد حواسمان به شنيدن اين مسائل توسط فرزندانمان باشد؛ چرا که شنيدن اين شبهات از پدر و مادر به مراتب از شنيدن از طريق رسانهها مؤثرتر است گو اينکه کودکان در افکار خود تا حد زيادي مقلد پدران و مادران خود هستند.
اين نکته سخت قابل تامل است که نسل ديروز و امروز از جهت باورها و معلومات ديني با هم فاصله زيادي دارند و اگر امروز براي کم کردن اين فاصله کاري نکنيم در آينده اي نه چندان دور بايد شاهد تقابل دو نسل در وادي اعتقادات و باورهاي ولايي باشيم و کار به آنجا خواهد رسيد که بايد در مقابل فرزندانمان به جنگ برخيزيم پس تا هنوز دير نشده است در راه ولايي شدن فرزندانمان قدمي برداريم.
[۱] الإحتجاج طبرسي/ ج۱ /ص۶۲
[۲]المستدرک/ج۲/ ب۵۹/ ص۶۲۵/ ح۱
[۳] شرح کافي مولى صالح مازندراني/ ج۲ / ص۱۳۹
[۴] نهج البلاغه/تحقيق صبحي صالح/ ص۵۰۱
[۵] الکافي، ج۶، ص ۴۸